به نام خدا
تهیه کننده : احمد ملایری
موضوع : عجوزه و شیطان
منبع : علل الشرایع ، ج1 ، باب 2 ، ص 13
عجوزه وشیطان
فتنه گری و خبرچینی
روزی پیرزنی با شیطان روبرو شد، ازاوپرسید تو کیستی؟
گفت: من شیطان هستم . بعد از معرفی همدیگر،عجوزه گفت:ایا فکر می کنی ضرروزیان تو در جامعه بیشتر است یا فتنه من،از این رو با هم قرار گذاشتند بعد از فراغت از کار روزانه در هنگام غروب افتاب اعمال خود را شمارش کنند تا بدانند کار کدام یک هلاک کننده و فتنه انگیز تر است. پس از این قول و قرار، پیرزن و شیطان از یکد گر جدا شدند.در ان روز عروس و دامادی تازه ازدواج کرده بودند.عجوزه دستهای خود را رنگین کرد به نزد عروس رفت،با دیدن عروس او را در اغوش گرفته دستهای خود را در گردن او انداخت و اظهار محبت کرد و گفت: حیف از تو نو عروس زیبایی که نصیب یک چنین شوهری شده ای؟سپس از عروس جدا شد.به نزد شوهر وی رفت و به او گفت:ای تازه داماد بدبخت و بیچاره،بدان و اگاه باش که همسر تو با مرد نامحرمی رنگرز است رفاقت دارد،من با چشمان خود دیدم که دست بر گردن همسر تو انداخته بود.شوهر بیچاره با عجله به نزد همسر امد و دید اثار رنگ بر روی گردن او نمایان است با دیدن این صحنه خشمگین شد،عجولانه از روی غیرت همسر خود را کشت.عجوزه بعد از اینکه در این کار موفق شد، فوری نزد اقوام و خویشان نو عروس آمد وماجرای کشته شدن زن به دست شوهرش را گزارش داد وگفت: چه نشسته اید که دخترتان به دست شوهرش کشته شد. نزدیکان نو عروسبه خشم آمده رفتند و ان شوهر بیچاره را به تلافی خون دخترشان کشتند. از آن طرف عجوزه نزد اقدام شوهرآمد و گفت: چه نشسته اید که پسرتان به دست اقوام همسرش کشته شد. با گزارش این ماجرا نزدیکان عروس و داماد به جان هم افتاده ، کارشان به زدوخورد و کشتار یکدیگر کشید.بعد از این واقعه به هنگام غروب افتاب،عجوزه،شیطان را دید که درپشت دری ایستاده و قصد دارد با فریب مرد و زن نامحرمی،ایشان را از راه حرام به هم نزدیک کند.عجوزه به شیطان گفت:از صبح تا به حال چه کرده ای؟شیطان گفت:هنوز کاری نکرده ام.عجوزه گفت:وای بر تو،من تا کنون اشوب و فتنه بسیار بر پا کرده،خونهای زیادی ریخته ام،ولی تو هنوز نتوانسته ای کاری انجام دهی؟شیطان گفت:تا این دو نفر از راه حرام به هم نرسند،((ولد زنایی))مثل تو فتنه جو،اشوبگر،خبر چین و سخن چین بوجود نمی اید.امیرالمؤمنین( علیه السلام )می فر ماید:شیطان راههای(ضلالت و گمراهی)خود را برای شما اسان می گرداند و می خواهد با گشودن گره از پی گره، استوای دین شما را سست گرداند.(تا در نتیجه دست از حقایق برداشته کافر شوید)و به عوض جماعت،اتحاد و وحدت شما،تفرقه و جدایی افکنده و بر اثر تفرقه و جدایی،فتنه و فساد در میان شما پدید آورد،پس از وسوسه ها و افسونهای او پرهیز کنید.
اگراین درنده جویی ز طبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی به روان آدمیت