سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مجلس حکمت، نهالستان فضلاست . [امام علی علیه السلام]

مطالب دین و زندگی کلاس دوم حسابداری 104

 
ا

                               به نام خدا

موضوع : زندگی غلامرضا تختی

منبع : مجله روشنفکر

نویسنده : غلامرضا تختی

تهیه کننده :

 

 

                               زندگی غلامرضا تختی

 

اسم من غلامرضا تختیاست و در شهریور ماه 1309 در خانی آباد تهران متولد شدم . خانواده ی ما از خانواده های متوسط خانی آباد بود . پدرم غیر از من دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همه آنها از من بزرگتر بودند . پدر بزرگم ((حاج قلی)) نخود ، لوبیا و بنشن می فروخت . پدرم تعریف می کرد که ((حاج قلی )) توی دکانش روی تخت بلندی می نشت و به همین جهت مردم خانی آباد اسمش را گذاشته بودند ((حاج قلی تختی )) و مین اسم به ما هم منتقل شد و نام خانوادگی من نیز است .

پدرم با پولی که در دست داشت در محل فعلی انبار راه آهن ، زیرزمینی خرید و یخچال طبیعی درست کرد ، آنگاه خانواده ای تشکیل داد و صاحب سه پسر و دو دختر شد . فرزند کوچک آنها من بودن که پدرم روی اصل اعتقادات مذهبیش و ارادت خالصانه ای که به امام هشتم داشت غلامرضا را بر من نهاد .

زندگی به من آموخت که مردم را دوست بدارم و تا آنجا که در حد توانائی من است به آنان کمک کنم . حال این کمک از چه طریقی و از چه راهی باشد مهم نیست . هر کس بقدر تواناییش . ورزش ابتدا برای من نوعی سرگرمی و تفنن بود . مدتی خیال قهرمان شدن مرا به وسوسه انداخت . اما همیشه معتقد بودم . که ورزش برای تندرستی و سلامتی جان و تن با هم لازم است . با آنکه علاقه فراوانی به ورزش داشتم ولی مجبور بودم که در جستجوی کاری بر آیم ، زندگی نان و آب لازم داشت برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی هفت یا هشت توان کار کردم .




غلامعباس قنبری ::: پنج شنبه 85/11/5::: ساعت 3:33 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 6


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :10061
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<