به نام خدا
موضوع : زندگی غلامرضا تختی
منبع : مجله روشنفکر
نویسنده : غلامرضا تختی
تهیه کننده :
زندگی غلامرضا تختی
اسم من غلامرضا تختیاست و در شهریور ماه 1309 در خانی آباد تهران متولد شدم . خانواده ی ما از خانواده های متوسط خانی آباد بود . پدرم غیر از من دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همه آنها از من بزرگتر بودند . پدر بزرگم ((حاج قلی)) نخود ، لوبیا و بنشن می فروخت . پدرم تعریف می کرد که ((حاج قلی )) توی دکانش روی تخت بلندی می نشت و به همین جهت مردم خانی آباد اسمش را گذاشته بودند ((حاج قلی تختی )) و مین اسم به ما هم منتقل شد و نام خانوادگی من نیز است .
پدرم با پولی که در دست داشت در محل فعلی انبار راه آهن ، زیرزمینی خرید و یخچال طبیعی درست کرد ، آنگاه خانواده ای تشکیل داد و صاحب سه پسر و دو دختر شد . فرزند کوچک آنها من بودن که پدرم روی اصل اعتقادات مذهبیش و ارادت خالصانه ای که به امام هشتم داشت غلامرضا را بر من نهاد .
زندگی به من آموخت که مردم را دوست بدارم و تا آنجا که در حد توانائی من است به آنان کمک کنم . حال این کمک از چه طریقی و از چه راهی باشد مهم نیست . هر کس بقدر تواناییش . ورزش ابتدا برای من نوعی سرگرمی و تفنن بود . مدتی خیال قهرمان شدن مرا به وسوسه انداخت . اما همیشه معتقد بودم . که ورزش برای تندرستی و سلامتی جان و تن با هم لازم است . با آنکه علاقه فراوانی به ورزش داشتم ولی مجبور بودم که در جستجوی کاری بر آیم ، زندگی نان و آب لازم داشت برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی هفت یا هشت توان کار کردم .