به نام خدا
نام:مهدی
نام خواندگی: اسحاقی
کلاس :104
موضوع:قمار
منبع:سایتwww.saanei.org
مرحوم سید احمد خوانسارى(رحمه الله)درباره این نحوه از مسابقات این گونه مى
فرماید:
و الأکثر على ما حکی على التحریم بل ادّعی الإجماع علیه و الظاهر أنّ مدرکهم عموم
النهی إلّا فی الثلاثة، الخفّ و الحافر و النصل، و لفظ السّبق فی الروایة یحتمل أن
یکون- محرکا بفتح الباء- و أن یکون بالسکون فعلى الأوّل یرجع إلى عدم تملّک العوض و
الحرمة الوضعیّة، و على الثانی یرجع إلى الحرمة التکلیفیّة بالنسبة إلى نفس الفعل، و
مع الاحتمال لا مجال للحکم بالحرمة، بل مع احتمال السکون یمکن دعوى الانصراف
إلى صورة المسابقة مع العوض، و لا مجال للاستدلال بحرمة اللّهو و الباطل و قد یتعلّق
بهذه الأفعال غرض صحیح مورد لتوجّه العقلاء به کحفظ الصحّة و تقویة البدن فی
المصارعة
بیشتر فقها، طبق آنچه نقل شده، قایل به حرمت در این مورد هستند، بلکه ادعاى
اجماع بر آن شده و ظاهراً مدرک ایشان بر حرمت، همان عموم نهى از مسابقه جز در
موارد سه گانه است. اگر در روایت «لا سبق» قرائت فتحه را بپذیریم، فقط دلالت بر
عدم تملک و حرمت عوض مى کند (حرمت وضعى) و در روایت سکون، دلالت بر حرمت
تکلیفى، یعنى نفس مسابقه. و با وجود این احتمال، استدلال به این روایت بر حرمت
ناممکن مى شود; بلکه حتى بر فرض قرائت سکون، مى توان ادعا کرد حرمت تکلیفى
هم منصرف به مسابقات با عوض باشد.
استدلال به حرمت لهو و لعب در این موارد شایسته نیست; زیرا در برخى موارد به این
گونه افعال غرض عقلایى صحیح تعلق مى گیرد; مثل سلامتى و تقویت قواى بدنى در
کشتى.
با توجه به آنچه گذشت، وضعیت صورت چهارم مسابقات یعنى بازى با غیر آلات و
وسایل قمار، بدون عوض از دیدگاه ما نیز روشن مى شود; چرا که به اولویت حکم جواز
در اینجا صادر مى شود و احتیاجى به بحث ندارد; چون ادلّه اى که براى حرمت به آن
استدلال شده، همان ادله قمار و میسر است که صدق آنها در صورت سوم راحت تر و
با معونه کمترى بود، ما نپذیرفتیم و رد کردیم، و استدلال به لهو و لعب بودن این
مسابقات نیز مردود است; زیرا اولا، بسیارى از این افعال عرفاً و در واقع از مصادیق لهو
و لعب نیستند; خصوصاً اگر از اغراض و اهداف عقلایى برخوردار باشند; مثلا مسابقات
ورزشى که با هدف سلامتى، تقویت قواى فکرى و بدنى، جلوگیرى از اعتیاد و مفاسد
متعدد دیگر برگزار مى شود. بر فرض اگر هم از لهو و لعب محسوب شود، هر لهو و
لعب را نمى توان گفت حرام است و احتیاج به دلیل خاص دارد; و الاّ بسیارى از
کارهایى که انجام مى شود، باید حرام باشد.