سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کمیل کسان خود را بگو تا پسین روز پى ورزیدن بزرگیها شوند و شب پى برآوردن نیاز خفته‏ها . چه ، بدان کس که گوش او بانگها را فرا گیرد ، هیچ کس دلى را شاد نکند جز که خدا از آن شادمانى براى وى لطفى آفریند ، و چون بدو مصیبتى رسد آن لطف همانند آبى که سرازیر شود روى به وى نهد ، تا آن مصیبت را از او دور گرداند چنانکه شتر غریبه را از چراگاه دور سازند . [نهج البلاغه]

مطالب دین و زندگی کلاس دوم حسابداری 104

                                                  به نام خدا

 

موضوع : زندگی تختی

نویسنده : بابک فرزند تختی

منبع : روزنامه آینده گان

تهیه کننده : بهنام دانش پور

 

 

                                    

روزنامه آیندگان در سالروز بزرگداشت مرگ جهان پهلوان تختی مصاحبه ای با بابک تختی بازمانده و تنها یادگار روانشاد تختی بعمل آورده که بنظرتان می رسد

 

·        درباره پدرت تختی چه چیزها می دانی ؟

·  او یک انسان واقعی بود ، یک قهرمان که همه ی ایران و تمام دنیا دوستش داشتند او حرف مردم را می زد و آنقدر مهربان و جوانمرد بود که همه در هر میدانی برایش هورا می کشیدند. بابا یک مبارز و یک جوانمرد در راه حق بود . منهم دوست دارم ادامه دهنده راه بابا باشم

.

·        در مورد پدرت چه می دانی خودکشی کرد یا کشته شد ؟

·  بعضی ها می گویند خودکشی کرد اما واقعا با عقل جور در نمی آید یک پهلوان برای مسائل جزئی خودکشی کند ؟ من فکر می کنم بابا کشته شده است و بسیاری هم بر این عقیده اند . ما هیچگونه ناراحتی ندارم چرا که در راه آزادی و حق جانش را از دست داد و این برای من افتخار ی است که فرزند یک پهلوان شهید باشم . حرفی را که مردم اکنون می زنند و چیزی که آنها می خواهند همان است که بابا خواست و من می خواهم .




غلامعباس قنبری ::: پنج شنبه 85/11/5::: ساعت 3:38 عصر

                               به نام خدا

 

تهیه کننده : احمد ملایری

موضوع : ویتامین ها

منبع : حفظ زیبایی و تندرستی با گیاهان دارویی

 

      ویتامین ها

 

ویتامین چیست؟

ویتامین ترکیبی شیمیایی است که برای سوخت و ساز طبیعی و سلامت کامل بدن ضرورت دارد.بدن خود نمی تواند ویتامین را بسازد.از این رو انها را باید از راه تغذیه به بدن رساند.

ویتامین های اصلی کدام اند و کارشان چیست؟

ویتامین:A

کمبود ان سبب ضعف بینایی شامگاهی و شبانه،خشک شدن بافتهای چشم،پوست و مخاط تنفسی و نیز بدشکلی دندانها و استخوانها می شود و سازندگان پرده های چشم می باشد.هورمونهای جنسی را متعادل و از بیماریهای خاص جلوگیری می کند.

ویتامینB1‌:

کمبود آن سبب کم شدن وزن ، بی اشتهایی ، ضعف عضلانی اختلالهای عصبی ، کمبود شدید آن به صورت بیماری بری بری بروز می کند که بیماری خطرناکی است ،  آب شدن ماهیچه ها ، آماس والتهاب چند گونه عصبها ، اختلال روانی و ناراحتیهای قلبی را موجب می شود.

ویتامینB2:

کمبود ان اختلالهای مختلفی را در پوست لبها و قرینه چشم موجب می شود . در تنفس بافتها شرکت دارد و برای ادامه حیات سلولهای خاص از سیستم عصبی و سیستم تنفسی ضروری است .

ویتامین             :B5    

سلولهای کبد،پوست،ناخنها،موهای بدن،غشای مخاطی را تقویت و حفاظت می کند.

ویتامین:B6

کمبود ان سبب اختلالهای پوستی،گوارشی،خونی و خصوصا عصبی می شود.

ویتامین B12:

برای ساختن گلبولهای قرمز لازم است،این ویتامین با کم خونی مقابله نموده و قلب را تقویت می نماید.

ویتامین:C

این ویتامین به رشت استخوان،دندان،مو و عدسی چشم کمک می کند.کمبود ان بیماری اسکوربوت را سبب می شود.انواع خونریزی خصوصا خونریزی لثه ها هم پیامد کمبود ویتامین ث است.

ویتامین:D

به جذ ب کلسیم کمک می کند و بنابراین هورمون رشد استخوان است.کمبود ان موجب بروز راشتیسم در کودکان و نرمی استخوان( از بین رفتن مواد معدنی استخوان )در بزرگسالان می شود.

ویتامین:E

کمبود ان موجب نازایی و عقیم شدن و نا راحتیهای قلبی یا عروقی خونی می شود .

ویتامینF:

کمبود این ویتامین موجب بروز بیماری قند می شود .

ویتامینH:

این ویتامین کاربرد ویتامینهای دیگر را مانند PP و B12 را میسر می سازد و به نام ویتامین ضد چربی مو نیز معروف است .

کمبود ان موجب طاسی و جوش غرور جوانی می گردد.

ویتامین K:

برای انعقاد عادی خون ضروری است و کمبود آن همانطورکه درانواع نارساییهای کبد دیده می شود خونریزیهای شدید را موجب می گردد. این ویتامین درحضور صفرا در مجرای گوارش عمل می نماید .

ویتامین:M

برای تشکیل گلبولهای سفید و مغز و استخوان ضروری است.

ویتامین:PP

کمبود این ویتامین موجب بیماری جلدی بنام پلاگر می گردد که پوست در برابر نور خورشید حساسیت پیدا می کند.

ویتامینV:غشاء مخاطی دستگاه گوارش را محافظت می نماید.

 

غذاهای سرشار ازویتامین هاعبارتند از:

 

ویتامین A:کره،تخم مرغ،ماهی،شیر،روغن کبد ماهی،پنیر،سبزیهای تازه و خشک،جوانه گندم،هویج،گوجه فرنگی،سیب زمینی،روغن های نباتی،پیاز،سیر،حبوبات،قارچ وحشی،لیمو،پرتغال،زردآلو،شلغم،موز.

ویتامینB12:جگر،تخم مرغ،لبنیات،جوانه گندم،برنج،جوسبزشده،مخمر.

ویتامینB1:گوشت،غلات،سبزیها،جگر،جوانه سویا،گردو،فندق،شیر،عسل،تخم مرغ.

ویتامینB2:لبنیات،گوشت،تخم مرغ،جوانه گندم،سبزیجات،شیر،عسل.

ویتامینB5:دانه های سویا،سبوس،کلم.

ویتامینB6:گوشت،ماهی،غلات،سبزیجات،کره،شیر،تخم مرغ،جوانه گندم و جو.

ویتامینC:پرتغال،لیمو،دارابی،میوهای ترش،سیب زمینی،کلم،گوجشه فرنگی،

فلفل سبز،گریپ فروت،اسفناج،کاهو،جعفری،ترخون،پیاز،تربچه،شیر،عسل.

این ویتامین در سبزیجات مانده و کهنه از بین میرود.

ویتامینD: روغن کبد ماهی،تخم مرغ،لبنیات،روغن زیتون،سبزیجات سبز،ماهی.

ویتامینE:جوانه گندم،غلات،آرد،کاهو،شاهی آبی،عسل،پیاز،روغنهای نباتی.

ویتامینن:Hسبزیها،مخمرها،جگر،دل،قلوه،کله پاچه.

ویتامینK:جگر،حبوبات،هویج،گل کلم،پرتغال،سبزیجات سبز،گوجه فرنگی.

ویتامینPP:مخمر،جوانه گندم،شاه بلوط ،فلفل فرنگی،گندم سیاه،پرتغال،تخم مرغ.

ویتامین:Fروغن زیتون،روغن گردو.

ویتامین:Mجوانه گندم،جگر،مخمرآبجو.

ویتامین:Vهویج،موز،کاهو،گوجه فرنگی،کرفس


غلامعباس قنبری ::: پنج شنبه 85/11/5::: ساعت 3:36 عصر

 
ا

                               به نام خدا

موضوع : زندگی غلامرضا تختی

منبع : مجله روشنفکر

نویسنده : غلامرضا تختی

تهیه کننده :

 

 

                               زندگی غلامرضا تختی

 

اسم من غلامرضا تختیاست و در شهریور ماه 1309 در خانی آباد تهران متولد شدم . خانواده ی ما از خانواده های متوسط خانی آباد بود . پدرم غیر از من دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همه آنها از من بزرگتر بودند . پدر بزرگم ((حاج قلی)) نخود ، لوبیا و بنشن می فروخت . پدرم تعریف می کرد که ((حاج قلی )) توی دکانش روی تخت بلندی می نشت و به همین جهت مردم خانی آباد اسمش را گذاشته بودند ((حاج قلی تختی )) و مین اسم به ما هم منتقل شد و نام خانوادگی من نیز است .

پدرم با پولی که در دست داشت در محل فعلی انبار راه آهن ، زیرزمینی خرید و یخچال طبیعی درست کرد ، آنگاه خانواده ای تشکیل داد و صاحب سه پسر و دو دختر شد . فرزند کوچک آنها من بودن که پدرم روی اصل اعتقادات مذهبیش و ارادت خالصانه ای که به امام هشتم داشت غلامرضا را بر من نهاد .

زندگی به من آموخت که مردم را دوست بدارم و تا آنجا که در حد توانائی من است به آنان کمک کنم . حال این کمک از چه طریقی و از چه راهی باشد مهم نیست . هر کس بقدر تواناییش . ورزش ابتدا برای من نوعی سرگرمی و تفنن بود . مدتی خیال قهرمان شدن مرا به وسوسه انداخت . اما همیشه معتقد بودم . که ورزش برای تندرستی و سلامتی جان و تن با هم لازم است . با آنکه علاقه فراوانی به ورزش داشتم ولی مجبور بودم که در جستجوی کاری بر آیم ، زندگی نان و آب لازم داشت برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی هفت یا هشت توان کار کردم .




غلامعباس قنبری ::: پنج شنبه 85/11/5::: ساعت 3:33 عصر

                               به نام خدا

 

تهیه کننده : احمد ملایری

موضوع : عجوزه و شیطان

منبع : علل الشرایع ، ج1 ، باب 2 ، ص 13

 

 

                                  عجوزه وشیطان

                                 فتنه گری و خبرچینی

 

 

روزی پیرزنی با شیطان روبرو شد، ازاوپرسید تو کیستی؟       

گفت: من شیطان هستم . بعد از معرفی همدیگر،عجوزه گفت:ایا فکر می کنی ضرروزیان تو در جامعه بیشتر است یا فتنه من،از این رو با هم قرار گذاشتند بعد از فراغت از کار روزانه در هنگام غروب افتاب اعمال خود را شمارش کنند تا بدانند کار کدام یک هلاک کننده و فتنه انگیز تر است. پس از این قول و قرار، پیرزن و شیطان از یکد گر جدا شدند.در ان روز عروس و دامادی تازه ازدواج کرده بودند.عجوزه دستهای خود را رنگین کرد به نزد عروس رفت،با دیدن عروس او را در اغوش گرفته دستهای خود را در گردن او انداخت و اظهار محبت کرد و گفت: حیف از تو نو عروس زیبایی که نصیب یک چنین شوهری شده ای؟سپس از عروس جدا شد.به نزد شوهر وی رفت و به او گفت:ای تازه داماد بدبخت و بیچاره،بدان و اگاه باش که همسر تو با مرد نامحرمی رنگرز است رفاقت دارد،من با چشمان خود دیدم که دست بر گردن همسر تو انداخته بود.شوهر بیچاره با عجله به نزد همسر امد و دید اثار رنگ بر روی گردن او نمایان است با دیدن این صحنه خشمگین شد،عجولانه از روی غیرت همسر خود را کشت.عجوزه بعد از اینکه در این کار موفق شد، فوری نزد اقوام و خویشان نو عروس آمد وماجرای کشته شدن زن به دست شوهرش را گزارش داد وگفت: چه نشسته اید که دخترتان به دست شوهرش کشته شد. نزدیکان نو عروسبه خشم آمده رفتند و ان شوهر بیچاره را به تلافی خون دخترشان کشتند. از آن طرف عجوزه نزد اقدام شوهرآمد و گفت: چه نشسته اید که پسرتان به دست اقوام  همسرش کشته شد. با گزارش این ماجرا نزدیکان عروس و داماد به جان هم افتاده ، کارشان به زدوخورد و کشتار یکدیگر کشید.بعد از این واقعه به هنگام غروب افتاب،عجوزه،شیطان را دید که درپشت دری ایستاده و قصد دارد با فریب مرد و زن نامحرمی،ایشان را از راه حرام به هم نزدیک کند.عجوزه به شیطان گفت:از صبح تا به حال چه کرده ای؟شیطان گفت:هنوز کاری نکرده ام.عجوزه گفت:وای بر تو،من تا کنون اشوب و فتنه بسیار بر پا کرده،خونهای زیادی ریخته ام،ولی تو هنوز نتوانسته ای کاری انجام دهی؟شیطان گفت:تا این دو نفر از راه حرام به هم نرسند،((ولد زنایی))مثل تو فتنه جو،اشوبگر،خبر چین و سخن چین بوجود نمی اید.امیرالمؤمنین( علیه السلام )می فر ماید:شیطان راههای(ضلالت و گمراهی)خود را برای شما اسان می گرداند و می خواهد با گشودن گره از پی گره، استوای دین شما را سست گرداند.(تا در نتیجه دست از حقایق برداشته کافر شوید)و به عوض جماعت،اتحاد و وحدت شما،تفرقه و جدایی افکنده و بر اثر تفرقه و جدایی،فتنه و فساد در میان شما پدید آورد،پس از وسوسه ها و افسونهای او پرهیز کنید.

اگراین درنده جویی ز طبیعتت بمیرد  

                                                 همه عمر زنده باشی به روان آدمیت




غلامعباس قنبری ::: پنج شنبه 85/11/5::: ساعت 3:28 عصر

 
م

                                                 

                                                 به نام خدا

 

موضوع :    چرا خداوند گاهى دعاى ما را مستجاب نمى‏کند؟   

منبع : www.iran.com

تهیه کننده : حسین شاهپوری

 

در قرآن مى‏خوانیم: «اُدعونى أستَجِب لکم»مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.

 اگر شخصى به دیگرى گفت: به هنگام برخورد با مشکل به من تلفن کن تا تو را کمک کنم، این جمله لوازم و شرایطى دارد از جمله:
1- رفاقتت را با من حفظ کنى.
2- شماره تلفن مرا گم نکنى و شماره را درست بگیرى.
3- به هنگام بازگو کردن مشکلات، حرف‏هاى بى ربط نزنى و توقّعات نابجا نداشته باشى و به وظیفه خود عمل کرده باشى.
4- آنچه مى‏گویى واقعاً مشکل باشد، نه خیالات و توهّمات.
5 - براى حلّ مشکل خود، انتظار نداشته باشى تمام مقرّرات و نظام را بهم بریزم.
6- حلّ این مشکل، سبب پیدایش مشکل دیگرى براى شما یا دیگران نشود.
7- در بازگو کردن مشکلات، صادق باشى و دروغ نگویى.
آیا ما در دعا و طرح مشکلات خود با خدا، این شرایط را مراعات کرده‏ایم؟
آیا رفاقت و بندگى خود را با خدا حفظ کرده‏ایم؟

قرآن مى‏فرماید: «و یَستَجیبُ الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات»  پاسخ مثبت به کسانى داده مى‏شود که با ایمان و عمل شایسته رابطه خود را با خدا حفظ کرده باشند.

آیا شماره تلفن را درست گرفته‏ایم؟ در روایات مى‏خوانیم:

 دعا آدابى دارد، از جمله:

ابتدا «بسم اللّه» بگویید، با وضو و حضور قلب و در مکان مقدّس مثل مسجد باشید، قبل از دعا از خداوند با صفات و اسماءالحسنى تجلیل کنید، ده مرتبه «یا اللّه»، «یا ربّ» بگویید، گوشه‏اى از نعمت‏هاى الهى را به زبان آورید، از خداوند تشکر کنید، بر محمّد و آل محمّد صلوات بفرستید، لغزش‏هاى خود را مطرح و استغفار کنید، دعا و خواسته خود را میان دو صلوات مطرح کنید و امیدوار باشید.

آیا در دعاهاى خود توقّعات نابجا نداریم و به وظیفه خود عمل کرده‏ایم؟

 

دانش‏آموز درس نخوانده، دعا مى‏کند که قبول شود. مى‏گویند: دانش آموزى به خانه آمد و وارد اتاق جلویى شد و مشغول دعا شد. به خدا گفت: پروردگارا! کوه هیمالیا را در فلان کشور قرار بده و دریاچه ارومیّه را در نیشابور قرار بده. مادرش گفت: این چه دعایى است که مى‏کنى؟! گفت: من در امتحان جغرافیا پاسخ سؤالات را اشتباه نوشته‏ام، حالا به خدا مى‏گویم کوه و دریا را جابجا کند تا من نمره بیاورم!


آیا زمان دعا و شرایط دیگر را در نظر گرفته‏ایم؟ در اسلام زمان‏هایى براى دعا سفارش شده است، از جمله: شب‏هاى جمعه، سحرها، بعد از نماز، غروب جمعه، بعد از خطبه‏هاى نماز جمعه، هنگام نزول باران و جارى شدن اشک و....

آیا مشکلات ما واقعاً مشکل است یا خیال مى‏کنیم که مشکل است؟ بسیارى مشکلات، لازمه نظام طبیعت است و رفع آن، به معناى به هم زدن نظام عالم. همچون فقیرى که سقف خانه‏اش خراب است و باران که مى‏آید، سقفش چکّه مى‏کند. براى رفع مشکل او، یا باید خداوند باران نفرستد یا بر بام خانه او باران نبارد و یا آب باران در پشت‏بام خانه‏اش نفوذ نکند و یا... که هر کدام از اینها به معناى نادیده گرفتن قوانین حاکم بر طبیعت است




غلامعباس قنبری ::: چهارشنبه 85/11/4::: ساعت 12:44 عصر

 

                                  به نام خدا

 

موضوع : شب قدر

منبع : www.ksabz.com

تهیه کننده : انور دریس مولایی

 

شب قدر

 مى دانیم که دعاهاى شب قدر، از طولانى ترین و پر محتواترین دعاهاست؛ دعاهایى مانند ((جوشن کبیر))، ((ابوحمزه ثمالى)) و امثال آن ه، که اگر با حال و توجه خوانده شود، مایه انقلاب و دگرگونى روحى است، ادعیه اى که انسان را با دریایى از معارف آشنا مى کند. انسان با خواندن دعا از یک طرف، با یاد آورى لطف، گذشت، کرم، رحمت و بخشش بى پایان خداى مهربان او را در کنار و دستگیر خویش مى بیند و نور امید در دلش مى درخشد و از دیگر سو، با یاد آوردن سختى هاى جان کندن، تنگى و فشار قبر، گرفتارىهاى عالم برزخ، حساب و کتاب فرداى قیامت، شعله هاى دردناک و سوزان دوزخ و حسابرسى دقیق در صحراى محشر، تمام وجودش، سرشار از ترس و نگرانى گردیده و آنچه عیش و نوش است فراموش کرده و گذشته خود و آنچه بوده و کرده است را با آنچه باید باشد مى سنجد و زیانى که در گذشته متوجه وى شده است را در مى یابد و علاوه بر شک و تردیدى که نسبت به راه و روش نا مطلوب خویش پیدا مى

کند، ندامت سراسر وجودش را پر کرده و تصمیمى سرنوشت ساز مى گیرد و مسیر زندگى اش را دگرگون مى کند. اگر هم به این مرحله نرسد، لااقل بر کردار خود بیشتر مواظبت خواهد داشت؛ زیرا بیم و امیدى که دستاورد شب قدر است در مراحل زندگى به یارىاش مى شتابد. در مقابل، اگر کسى از دعا رو برگرداند و شب قدر را هم به غفلت سپرى کند، در همان جمود و غفلت، زندگى را به پایان خواهد برد و سرنوشتى شقاوت بار در انتظارش مى باشد. از گفتار فوق، این نتیجه به دست مىآید که در واقع خود انسان وارد

مسیر سرنوشت خویش گشته و آن را تغییر مى دهد. گاهى براى پیمودن مسیر مقدرات، بر بال دعا و گاه بر بال عمل مى نشیند؛ گر چه دعا هم نوعى عمل محسوب مى شود. بنابراین، دعا در شب هاى قدر که یک کار اختیارى است منشااثر است و در سرنوشت افراد دخالت دارد؛ به همین دلیل به آن سفارش اکید شده است. علاوه بر سفارش شفاهى بزرگان دین و علماى اسلام به خواندن دعاها در طول سال، در شب هاى قدر تاکید بیشترى بر این امر شده است؛ پس حتما منشا اثر است وگرنه کار لغو و بیهوده از بزرگان سر نمى زند. 

 

 




غلامعباس قنبری ::: چهارشنبه 85/11/4::: ساعت 12:33 عصر

                                                 به نام خدا

 

موضوع :    انگیزه مطالعه

منبع : www.iran.com

تهیه کننده : حسین شاهپوری

 

 انگیزه من برای مطالعه کم شده است. هر روز تصمیم می‌گیرم مطالعه کنم ولی عملی نمی‌شود چه کار باید بکنم؟

وقتی در خود احساس نیاز کنید در ما تنش ایجاد می‌شود و به تکاپو می‌افتیم تا آن نیاز برطرف شود. مثلاً وقتی تشنه هستیم برای برطرف شدن تشنگی آب می‌نوشیم یا وقتی که نیاز به صحبت داریم, به محبت پدر و مادر و اطرافیان نیاز داریم. در مورد مطالعه نیز همین طور است تا وقتی احساس نیاز نکنیم و نیازمند به پیشرفت نباشیم, به سراغ مطالعه نمی‌رویم. اما گاهی اوقات این احساسات ضعیف می‌شود و خود را بی نیاز به آموختن می‌دانیم. برای روشن شدن موضوع یک مثال می‌زنیم:

محسن دوره متوسطه را تمام کرد و تحصیلات را تا همین حد کافی دانست اما رضا دوست محسن بعد از دوره متوسطه باز هم احساس نیاز می‌کند و دوست دارد بیشتر بخواند ودر درسهایش پیشرفت کند. همین امر انگیزه او را برای مطالعه زیاد می‌کند و خود به خود تشویق می‌شود تا ادامه تحصیل دهد وقتی محسن پشت‌کار و پیشرفت رضا را می‌بیند به این فکر می‌افتد که او نیز ادامه تحصیل دهد اما هدف محسن پیشرفت در تحصیل نیست او فقط به خاطر پرستیژ و چشم و هم‌چشمی می‌خواهد درس بخواهد به همین دلیل هدف واضح و مشخصی از تحصیل ندارد و اکثراوقاتش صرف خیال پردازی می‌شود در نهایت نیز نمی‌تواند به نتیجه خوبی برسد بنابراین وقتی هدف از مطالعه مشخص باشد علاقه و انگیزه هم خود به خود به وجود می‌آید شما هم اگر احساس کردید نیاز به آموختن دارید قبل ازهر چیز هدف خود را ا زمطالعه مشخص کنید ودرراستای هدفهای خود تلاش نمایید مطمئن باشید موفق هم خواهید شد.انشاا..




غلامعباس قنبری ::: چهارشنبه 85/11/4::: ساعت 12:32 عصر

                                        به نام خدا

نام:مهدی

نام خواندگی: اسحاقی

کلاس :104

موضوع:قمار

منبع:سایتwww.saanei.org

 

 

مرحوم سید احمد خوانسارى(رحمه الله)درباره این نحوه از مسابقات این گونه مى

 

فرماید:

و الأکثر على ما حکی على التحریم بل ادّعی الإجماع علیه و الظاهر أنّ مدرکهم عموم

 

النهی إلّا فی الثلاثة، الخفّ و الحافر و النصل، و لفظ السّبق فی الروایة یحتمل أن

 

یکون- محرکا بفتح الباء- و أن یکون بالسکون فعلى الأوّل یرجع إلى عدم تملّک العوض و

 

الحرمة الوضعیّة، و على الثانی یرجع إلى الحرمة التکلیفیّة بالنسبة إلى نفس الفعل، و

 

مع الاحتمال لا مجال للحکم بالحرمة، بل مع احتمال السکون یمکن دعوى الانصراف

 

إلى صورة المسابقة مع العوض، و لا مجال للاستدلال بحرمة اللّهو و الباطل و قد یتعلّق

 

بهذه الأفعال غرض صحیح مورد لتوجّه العقلاء به کحفظ الصحّة و تقویة البدن فی

 

المصارعة

بیشتر فقها، طبق آنچه نقل شده، قایل به حرمت در این مورد هستند، بلکه ادعاى

 

اجماع بر آن شده و ظاهراً مدرک ایشان بر حرمت، همان عموم نهى از مسابقه جز در

 

موارد سه گانه است. اگر در روایت «لا سبق» قرائت فتحه را بپذیریم، فقط دلالت بر

 

عدم تملک و حرمت عوض مى کند (حرمت وضعى) و در روایت سکون، دلالت بر حرمت

 

تکلیفى، یعنى نفس مسابقه. و با وجود این احتمال، استدلال به این روایت بر حرمت

 

ناممکن مى شود; بلکه حتى بر فرض قرائت سکون، مى توان ادعا کرد حرمت تکلیفى

 

هم منصرف به مسابقات با عوض باشد.

استدلال به حرمت لهو و لعب در این موارد شایسته نیست; زیرا در برخى موارد به این

 

گونه افعال غرض عقلایى صحیح تعلق مى گیرد; مثل سلامتى و تقویت قواى بدنى در

 

کشتى.

با توجه به آنچه گذشت، وضعیت صورت چهارم مسابقات یعنى بازى با غیر آلات و

 

وسایل قمار، بدون عوض از دیدگاه ما نیز روشن مى شود; چرا که به اولویت حکم جواز

 

در اینجا صادر مى شود و احتیاجى به بحث ندارد; چون ادلّه اى که براى حرمت به آن

 

استدلال شده، همان ادله قمار و میسر است که صدق آنها در صورت سوم راحت تر و

 

با معونه کمترى بود، ما نپذیرفتیم و رد کردیم، و استدلال به لهو و لعب بودن این

 

مسابقات نیز مردود است; زیرا اولا، بسیارى از این افعال عرفاً و در واقع از مصادیق لهو

 

و لعب نیستند; خصوصاً اگر از اغراض و اهداف عقلایى برخوردار باشند; مثلا مسابقات

 

ورزشى که با هدف سلامتى، تقویت قواى فکرى و بدنى، جلوگیرى از اعتیاد و مفاسد

 

متعدد دیگر برگزار مى شود. بر فرض اگر هم از لهو و لعب محسوب شود، هر لهو و

 

لعب را نمى توان گفت حرام است و احتیاج به دلیل خاص دارد; و الاّ بسیارى از

 

کارهایى که انجام مى شود، باید حرام باشد.




غلامعباس قنبری ::: چهارشنبه 85/11/4::: ساعت 12:30 عصر

                                                 به نام خدا

 

موضوع :    تمرکز حواس

منبع : www.iran.com

تهیه کننده : حسین شاهپوری

 

تمرکز حواس

تمرکز حواس, تلاش ذهن است برای انسجام به افکار. ممکن است هم جنبه ارثی داشته باشد هم اکتسابی. ما معمولاً‌در زمان کودکی از طریق آموزش و تعلیم والدین و محرک‌های محیطی تمرکز حواس را یاد می‌گیریم و در موقع بزرگسالی خودمان باید تلاش کنیم تا تمرکز حواس داشته باشیم. تمرکز حواس با انگیزه و علاقه رابطه مستقیم دارد.مثلاً وقتی ما به ادبیات علاقه داشته باشیم موقع خواندن یا تدریس, آن را بهتر یاد می‌گیریم و دقت بیشتری می‌کنیم اما اگر به درس علاقه نداشته باشیم برای یادگیری کمتر تمرکز داریم و به آن توجه نمی‌کنیم. علاوه بر آن هر تصویری که ما ا زخود و حافظه خود داشته باشیم به همان صورت نیز پیش می‌آید وقتی ما تصور کنیم تمرکز حواس خوبی نداریم و خوب مطالب درسی را یاد نمی‌گیریم. همانطور اتفاق می‌افتد افراد موفق زمانی موفق می‌شوند که از قبل تصوری از موفقیت خود داشته باشند. شما نیز اگر همواره تصور مثبتی از خود داشته باشید نتیجه‌اش در تمرکز حواس در پیروزی تان مشخص می‌شود.




غلامعباس قنبری ::: چهارشنبه 85/11/4::: ساعت 12:28 عصر

 
ل

                                                 به نام خدا

 

موضوع :    راه های کسب موفقیت در امتحان   

منبع : www.iran.com

تهیه کننده : حسین شاهپوری

 

   راه های کسب موفقیت در امتحان   

§         باید به خودتان و توانایی تان در انجام کارها اعتقاد داشته باشید.

§         در زمان امتحان آرامش داشته باشید.

§         یاد بگیرید تمرکز داشته باشید.

§         برای وقت خود برنامه ریزی کنید.

§         تفریح و سرگرمی را در زندگی فراموش نکنید.

§         اگر نمی توانید روی چیزی که در حال خواندنش هستید تمرکز کنید،استراحت 5 دقیقه ای داشته باشید.

§         پنجره ی اتاقی که در آن درس می خوانید را باز بگذارید،مغز شما 20% الی 50% از اکسیژنی را که تنفس می کنید جذب می کند.

§         مقداری سیر بخورید،اما رعایت دیگران را بنمایید.زیرا سیر باعث گردش بهتر خون در رگ های کوچک مغز می شود.

§         سؤال کردن از یکدیگر در حین مطالعه به هر دو طرف کمک می کند.(تدریس بهترین راه فراگیری است.)

§         فراموش نکنید که نفس عمیق بکشید.هر زمانی که احساس کردید نفس های کوتاه می کشید.سر خود را ما بین زانوها قرار دهید و سه بار به آهستگی و عمیق نفس بکشید.
(برای نفس کشیدن عمیق،دهان خود را ببندید و از طریق بینی نفس بکشید.)

§         در زمان مطالعه،بین موضوعات درس حلقه های ارتباطی ایجاد کنید،حتی از اشعار بی معنی و رقم ها،جهت یادگیری می توانید استفاده کنید.برای مثال در درس فیزیک داریم X=TV  که TV همان تلویزیون است.
شاید تلویزیون هیچ ربطی به فرمول ما نداشته باشد ولی باعث می شود که همیشه این فرمول در ذهن ما بماند.

§         نگرانی های خود را با والدین یا خواهر و برادر بزرگترتان یا شخصی که کاملاً به او اطمینان دارید در میان بگذارید.

§         هر بار،روی یک مطلب تمرکز کنید.

§         حداقل پس از گذشت نصف روز ،مبحث مورد مطالعه تان را تغییر دهید.

§         نشستن ممتد،باعث قوزی شدن پشت و کاهش گردش خون به مغز می گردد.

§         بالا کشیدن شانه ها و چرخش آن ها به شما کمک می کند،جریان خون به مغز به حالت عادی باز گردد.
سعی کنید مطالب و مباحث مشکل تر را صبح زود به عنوان اولین دروس مطالعه کنید.حتی این کار باعث می شود قدرت مغزی شما به نهایت برسد.

§         هیچ گاه برای مطالعه ی دروس امتحانی و یا در خواست کمک از دیگران دیر نیست.

§         مراقب رژیم غذایی خود باشید.

§         تغذیه مناسب در روزهای برگزاری امتحانات دانش آموزان نقش بسزایی در بهبود یادگیری و بازدهی مطالب آموخته شده دارد .

§         هیچگاه صبحانه را از برنامه غذایی تان حذف نکنید،زیرا مهمترین وعده غذایی روزانه است.
دانشمندان معتقدند صبحانه دانش آموزان در چنین روزهایی باید شامل مواد پروتئینی،لبنیات و میوه باشد.
همچنین دانش آموزان در ایام امتحانات هنگام صرف صبحانه بهتر است،مواد قندی نیز مصرف کنند زیرا سلول های مغزی نیازمند دریافت این مواد هستند.

§         توجه داشته باشید که کربو هیدرات و چربی ها باعث می شوند که در هنگام عصر احساس خستگی کنید،سعی کنید بیشتر ماهی بخورید و بیشتر غذاهایی را میل کنید که دارای منابع غنی از ویتامین B می باشد.
مانند:پنیر،گوشت گوساله،شیر،حبوبات و غلات.

§         به خاطر داشته باشید که همیشه کم غذا بخورید ،به حدی که هنگامی که سفره ی غذا را ترک می کنید هنوز میل به غذا داشته باشید.

§         فراموش نکنید که قبل و بعد از غذا مقدار کمی نمک بخورید و......

§         همیشه به یاد داشته باشید که به خدا توکل کنید.کسی که به خدا توکل کند خداوند دلش را آرام می کند و کسی که از خدا کمک بخواهد حتماً خدا به او کمک خواهد کرد.

پس از شما حرکت از خدا برکت
پس بسم الله بگویید و شروع کنید،خدا هم به شما کمک می کند.

و در آخر
"
همیشه بیاد داشته باشید که ارزش شما بیش از نتیجه ی یک امتحان است"




غلامعباس قنبری ::: چهارشنبه 85/11/4::: ساعت 12:24 عصر

   1   2      >
 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 5


بازدید دیروز: 9


کل بازدید :10069
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<